خیلی وقته که ننوشتم ... علتش هم اینستا و راحت تر بودن کار باهاشه
می تونین اونجا زندگی رو دنبال کنین
پسرک حسابی بزرگ شده و مهد می ره ...
زندگی روال عادیش را داره
بالا و پایین که همیشه هست
کم کم می خوام دوباره بازگشت به کار داشته باشم
و تلاش می کنیم برای مهاجرت به جایی بهتر برای رشد پسرکمون
اینکه موفق بشیم یا نه رو نمی دونم
اما تلاشم را می کنم
خاطرات روزانه یلدا و یاشار...برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 42
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 75
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 73
روزها اینقدر سریع می گذرند که نمی فهمم ... منم و پسرک و همه ی وقتم که برای اونه
امروز پسرک ما سه ماهه شد ...
و تو ماه گذشته کلی بزرگ تر شده و کارهای جدید یاد گرفته و ما را ذوق زده و شاد کرده ...
و البته کلی هم استرس و نگرانی های مادرانه ... و شب نخوابیدن ها که دیگه عادی شده و البته هنوز هم خیلی سخته برام
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 49
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 60
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 58
برچسب : و ما همچنان دوره میکنیم, نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 62
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 32
سلام دوباره به روی ماه همتون
من به شدت با پسرک مشغولم و واقعا هیچ وقتی برام باقی نمی مونه ... حتی گاهی ناهار و صبحانه هم تند تند و سرهمی می خورم ... شیطون شده حسابی ... همش ذر حال بدو بدو و سرک کشیدن تو جاهای مختلفه ... منم مجبورم دنبالش برم دیگه ...
خواستم بگم ... من هستم هنوز ... با اونکه تو اینستا بیشتر پست می زارم ... ولی اینجا هم حتما میام ...
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 61
برچسب : نویسنده : 2khaterestoonb بازدید : 62